یکی از نگرانیهای من این بوده همیشه که کتابهایی ک خوندم، درسهایی که با علاقه خوندم و ازشون نکتههای زیادی یاد گرفتم، کلمات و اصطلاحات انگلیسی که خوندم رو نکنه فراموش کنم، واسه همین همیشه برنامههای مرور ویژه داشتم و خداروشکر خیلی خوب بودن،
بعدها به این نتیجه رسیدم که خواه ناخواه آدم تاثیر خوندن یک کتاب رو تو خودش میبینه و بهتره با خوندنش لذت ببرم تا اینکه تو فکر این باشم که نکنه مطالب رو فراموش کنم، خب این باور خیلی کمک کرد ولی هنوز ترس از فراموش کردن زبان و مطالب مربوط به رشتم یا مثلا برخی کتابهای تاریخی که علاقه داشتم مثل جنگ جهانی و تاریخ ایران مونده بود.
برای زبان خودم رو توی محیط قرار دادم، یعنی پادکست و فیلم و سریال و جمله سازی و ... که به کمک مرور هم خیلی عالی شد، میموند بحث کتابهای مربوط به رشتم و کتابهای تاریخی،
امشب با دوستم در مورد چند تا چیز بحث میکردیم، متوجه شدم مطالبی که سالها پیش خوندم تو ذهنم هست، به خوبی هم هست، با جزئیات و فقط باید شرایط فراهم بشه که مغز مطالب خونده شده رو بیرون بده و فراموشی چیزی که بهش علاقه داری اصلا ساده نیست و از این بابت خوشحالم و آرامش دارم، شب ساکتی رو میگذرونم، البته یک جای خودرو حامل کلی دختر با صدای آهنگ بلند رد شدن و جیغ زدن ک صدای همسایهها در اومد و کار دخترا درست نبود ولی به نظر من این شادی اونا انرژی زیادی میده.